معنی انداختن، موکول کردن، محول کردن، واگذار کردن منتسب کردن, معنی انداختن، موکول کردن، محول کردن، واگذار کردن منتسب کردن, معنی اjbاoتj، kmlmg lcbj، kpmg lcbj، mا;vاc lcbj kjتsf lcbj, معنی اصطلاح انداختن، موکول کردن، محول کردن، واگذار کردن منتسب کردن, معادل انداختن، موکول کردن، محول کردن، واگذار کردن منتسب کردن, انداختن، موکول کردن، محول کردن، واگذار کردن منتسب کردن چی میشه؟, انداختن، موکول کردن، محول کردن، واگذار کردن منتسب کردن یعنی چی؟, انداختن، موکول کردن، محول کردن، واگذار کردن منتسب کردن synonym, انداختن، موکول کردن، محول کردن، واگذار کردن منتسب کردن definition,